سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۵

کارگردان «چشم بادومی» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

ساختار «تولید» در «سینمای ایران» کارگردان‌محور است و بعد از آن تهیه‌کننده‌محور و سپس بازیگرمحور/ «فیلم‌های باکیفیت» لزوماً به «فروش بالا» دست نمی‌یابند

نشست خبری فیلم سینمایی چشم بادومی؛ ابراهیم امینی

سینماپرس: «ابراهیم امینی» با بیان این مطلب که در سینمای ایران، برخلاف برخی الگوهای جهانی فیلمنامه‌نویس اغلب در جایگاه نهایی قدرت نیست؛ اظهار داشت: خروجی فیلم چیزی‌ست که هیچ‌کس مسئولیت کامل آن را نمی‌پذیرد، چون هیچ‌کس اختیار تام بر آن نداشته. اگر از فیلمنامه‌نویس بپرسید، خواهد گفت «این آن چیزی نیست که من نوشتم» و اگر از کارگردان بپرسید، پاسخ خواهد داد «ما بهترین اجرا را از آن داشتیم» و تهیه‌کننده و بازیگر هم هر کدام به گونه‌ای دخالت خود را توجیه می‌کنند.

«ابراهیم امینی» فیلمنامه نویس و کارگردان سینما در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس ضمن اشاره به این پرسش که چرا در سال های اخیر فیلم های اجتماعی با کیفیت که منجر به جذب مخاطب گردد تولید نمی شود؟ بیان کرد: واقعیت آن است که این دو، موضوعاتی متفاوت‌اند. چرا که فیلم‌های باکیفیت لزوماً به فروش بالا دست نمی‌یابند و از سوی دیگر، آثار پرفروش نیز همواره از کیفیتی درخور برخوردار نیستند. از این رو، نمی‌توان پاسخی قطعی و کلی برای این پرسش قائل شد، مگر آنکه مصداقی و موردبه‌مورد به آن پرداخت.

وی افزود: در ایران، فیلم‌های خوب معمولاً زمانی موفق به جذب مخاطب می‌شوند که افزون بر کیفیت هنری، ستاره‌های محبوب نیز در آن حضور داشته باشند و مهم‌تر از همه، پیوندی میان محتوای فیلم و بسترهای اجتماعی برقرار باشد. مخاطب باید در اثر، بازتابی از خود، دغدغه‌ها و زیست‌جهان خویش بیابد تا با آن همراه شود.

این نویسنده سینما متذکر شد: البته منظورم از «زمینه‌های اجتماعی» صرفاً فیلم‌هایی با محتوای اجتماعی نیست، بلکه فضاسازی، موضوع و شخصیت‌هایی‌ست که بتوانند مردم را نمایندگی کنند یا حس نزدیکی و همذات‌پنداری در آنان ایجاد نمایند.

کارگردان فیلم سینمایی «چشم بادومی» دلیل شکست فیلم های اجتماعی در گیشه های سینما را چنین عنوان کرد: فروش یک فیلم تنها به کیفیت آن وابسته نیست. گاه آثار ارزشمندی تولید می‌شوند، اما به دلایل اجتماعی، شرایط فرهنگی، تغییرات سبک زندگی و حتی تحولات پساکرونا، نمی‌توانند به فروش چشمگیری دست یابند.

وی ادامه داد: اکنون با گسترش روزافزون اینترنت و فراهم بودن امکانات تماشای آثار سینمایی در خانه، بسیاری از مخاطبان ترجیح می‌دهند آثار مورد علاقه‌شان را بدون ترک خانه تماشا کنند. این پدیده، جهانی‌ست و نه مختص سینمای ایران.

امینی با بیان این مطلب که ما اکنون در دورانی گذار به سر می‌بریم، دورانی که با تحولات عمیق در سبک زندگی و الگوهای فرهنگی همراه است؛ تصریح نمود: اتفاقی که بسیاری از کشورها با آن دست به گریبان‌اند. در چنین شرایطی، فیلم‌سازان باید آثاری خلق کنند که نه تنها از نظر کیفی در سطحی بالا قرار گیرند، بلکه بتوانند مخاطب را مجاب کنند که برای تماشای فیلم، از خانه بیرون بیاید و به سینما برود.

وی تاکید کرد: امروز رقابت در سینما، بی‌شک سخت‌تر از گذشته است. بسیار سخت‌تر.

نویسنده فیلم های سینمایی «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» با اشاره به دلیل افول فیلمنامه در سینمای ایران بیان کرد: من قبول دارم که فیلمنامه در سینمای ایران ضعیف است، اما این ضعف را به طور کامل متوجه فیلمنامه‌نویسان نمی‌دانم. به اعتقاد من، مسأله‌ای‌ست عمومی و فراگیر.

وی افزود: یکی از مهم‌ترین دلایل، محدودیت‌هاست؛ و منظورم از محدودیت تنها سانسور یا ممیزی نیست، بلکه عرف نیز در کنار آن قرار می‌گیرد. یعنی ما با مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها روبه‌رو هستیم که از دل جامعه و ساختار اجتماعی بیرون می‌آید، و این‌ها همه دست‌وپای نویسنده را می‌بندد.

وی ادامه داد: عامل دوم، ساختار تولید در سینمای ایران است. در این سینما، ساختار نه فیلمنامه‌محور که کارگردان‌محور است و بعد از آن تهیه‌کننده‌محور و سپس بازیگرمحور. در واقع، اگر بخواهیم مناسبات قدرت را بررسی کنیم، فیلمنامه و فیلمنامه‌نویس در خوشبینانه‌ترین حالت، در رده چهارم قرار می‌گیرند. بنابراین، می‌خواهم بگویم برخی بازیگران، تهیه‌کنندگان و حتی بسیاری از کارگردانان در شکل‌گیری نهایی فیلمنامه، نقشی پررنگ‌تر از خود نویسنده دارند.

امینی متذکر شد: وقتی شما می‌پرسید "فیلمنامه خوب کی می‌بینیم"، منظورتان دقیقاً چیست؟ چون شما هرگز فیلمنامه را به‌تنهایی نمی‌بینید، شما خروجی نهایی را می‌بینید، یعنی فیلم ساخته‌شده را.

او ادامه داد: شما هیچ‌گاه نمی‌توانید تشخیص دهید که آنچه مقابل چشمانتان می‌بینید، چه میزانش حاصل قلم فیلمنامه‌نویس است و چه مقدارش محصول کار گروه اجرایی. اما در نهایت، همه‌چیز به نام فیلمنامه‌نویس تمام می‌شود.

این سینماگر همچنین بیان کرد: البته گاهی برخی نویسندگان خوش‌شانس‌اند؛ با کارگردانان خوبی همکاری می‌کنند و آن کارگردانان نیز آن‌قدر درست و شایسته می‌سازند که روح واقعی فیلمنامه بر پرده نقش می‌بندد. من هم از جمله آن خوش‌شانس‌ها بودم که چنین فرصتی نصیبم شد.

وی افزود: گرچه برخی فیلمنامه‌ها روی پرده، به ظاهر کامل و درخشان به نظر می‌رسند، اما واقعیت این است که گاهی تنها به لطف گروه سازنده به کمالی نزدیک می‌شوند که شاید از آن‌چه نویسنده بر کاغذ آورده فراتر جلوه کند. اما در بسیاری از مواقع، فیلمنامه‌نویس بخت آن را ندارد که با تیمی هم‌سو و دغدغه‌مند کار کند؛ در این شرایط، متن دچار تعدیل‌های گاه و بی‌گاه می‌شود، بازنویسی‌هایی بدون هماهنگی با نویسنده بر آن اعمال می‌شود، و اغلب، نویسنده نه حق نظارت دارد و نه اختیار بازنویسی نهایی.

امینی با بیان این مطلب که در سینمای ایران، برخلاف برخی الگوهای جهانی مانند هالیوود، فیلمنامه‌نویس اغلب در جایگاه نهایی قدرت نیست؛ اظهار داشت: خروجی فیلم چیزی‌ست که هیچ‌کس مسئولیت کامل آن را نمی‌پذیرد، چون هیچ‌کس اختیار تام بر آن نداشته. اگر از فیلمنامه‌نویس بپرسید، خواهد گفت «این آن چیزی نیست که من نوشتم» و اگر از کارگردان بپرسید، پاسخ خواهد داد «ما بهترین اجرا را از آن داشتیم» و تهیه‌کننده و بازیگر هم هر کدام به گونه‌ای دخالت خود را توجیه می‌کنند.

ابراهیم امینی همچنین وجود این نقیصه را به دلیل سرگذشت تاریخی ادبی کشور عنوان نمود و تصریح کرد: دلیل سوم و اساسی‌تری هم وجود دارد که شاید کمتر به آن توجه شده: پیشینه تاریخی و فرهنگی ما. فرهنگ ایرانی، تاریخ دراماتیک ندارد. ما وارث سنت شعر و حکایتیم، نه نمایشنامه و درام. غرب از ۲۵۰۰ سال پیش، با درام زیسته؛ از یونان باستان تا امروز، ساختارهای نمایشی، بستر تفکر و گفت‌وگو بوده‌اند. در حالی که در سرزمین ما، «روایت» همواره تک‌صدا و یک‌جهته بوده؛ تاریخی با پادشاهی، با استبداد، با یک‌خدایی، نه با تکثر و چندصدایی.

وی تاکید کرد: درام، ذاتاً دیالوگی‌ست میان ایده‌های متناقض؛ اما ما عادت به چنین مواجهه‌ای نداشته‌ایم. ما تنها ۱۵۰ سال است که با درام آشنا شده‌ایم، آن‌هم از طریق ترجمه و تقلید. نمایش‌نامه‌نویسان بزرگ ما، هرچند گرانقدر، اما به ناچار هنوز با قله‌های جهانی فاصله دارند، و همین وضعیت را در فیلمنامه‌نویسی هم شاهدیم.

«ابراهیم امینی» در پایان این گفت و گو خاطرنشان ساخت: این مسیر باید طی شود و فرهنگ دراماتیک باید به تدریج در ما نهادینه شود و این تنها با صبر، مطالعه، تلاش جمعی و گشودن راه برای گفت‌وگو ممکن است. روزی که فیلمنامه‌نویسی بخشی از زیست ما شود، می‌توان به آینده‌ای روشن‌تر امید بست.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.